عاشقانه های من و شوهرم

ساخت وبلاگ
سلام خوبید؟ منم شکر خدا بد نیستم این اقا محمد مهدی گل هم روز به روز بزرگتر میشه خیلی هم شیطونه و حرکت داره...به خصوص نیمه شب ها!!!اجازه خواب بهم نمیده!! دلم برای مامانینا و دوران پیششون بودن تنگ شده خیلی زیاد...میدونم که هیچ وقت اون موقع نمیشه...دلم برای مهسا تنگ شده اما میدونم دیگه نمیتونم اون مهسا عاشقانه های من و شوهرم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و شوهرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegi94a بازدید : 128 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 16:01

سلام چگونه اید؟ خوب و سر حالید ان شاالله؟ ماهم شکر خدا بد نیستیم... اقای گلم که پنج روزه افتاده الان شکر خدا بهتره و انگار نوبت منه که بیوفتم!ابریزش و درد بدن دارم...امروز اومدیم خونه مادرشوهر فردا امتحان داریم...این مدت کارمون همینه...یهروز درمیان امتحان داریم میایم و میریم یه روز اصفهان یه شب بروج عاشقانه های من و شوهرم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و شوهرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegi94a بازدید : 130 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 16:01

سلام خوبید؟ من خداروشکر خوووووبم هم خودم هم این کوچولو...هم زندگی قشنگم...خداروشکر ... امروز کلاس داشتیم از راه خیلی خوابمون میومد رفتن به اصفهان خطرناک بود...به همین خاطر اومدیم خونه مادر شوهر شنبه ها و دوشنبه ها ساعت هفت و هشت میایم اینجا صبح ساعت شش ونیم هفت میریم اصفهان...البته جمعه ها میایم اینجا...هفته ی پیش نیومدیم و از اصفهان حرکت کردیم جاده خیلی خطرناک بود ما هم نزدیک به سه ساعت تو راه بودیم خلاصه به کلاس اولی نرسیدیم این شد که تصمیممون بر این شد که روز قبلش از طهر بیایم خونه مادر شوهر و صبح ساعت شش و نیم حرکت به سمت شهرکرد تا شب..شب هم برگریم همینجا و صبحش بریم اصفهان...همش تو راهیم..اما خداروشکر خونه اصفهان گرفتیم اگه میرفتیم شهرکرد هرروز باید میرفتیم و میومدیم خیلی اذیت میشدیم..خداروشکر... خیلی خوشحالم زندگی خیلی قشنگه...یکم ادیت هستیم اما ان شاالله چند سال دیگه که هیات علمی شدیم جوابگو تمام سختی ها را میدهد.. ان شاالله سال دیگه کنکور دکتری را باید بدیم...ان شااالله قبولیم...البته باید زبانمون را خوووب کنیم..و این یه همت بزرگ میخواد... ان شاالله ما دوتایی موفق خواهیم بود.. عاشقانه های من و شوهرم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و شوهرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegi94a بازدید : 152 تاريخ : چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت: 3:06

سلام

این کوچولوی مامانی بزرگ میشه...من هم حالم خدارو شکر بهتر شده...باهم کنار اومدیم...

دوستش دارم اما نگران میشم هرچی این بزرگ میشه من نگران تر میشم...خدایا خودت کمکمون کن...

التماس دعا

یا علی...

عاشقانه های من و شوهرم...
ما را در سایت عاشقانه های من و شوهرم دنبال می کنید

برچسب : بزرگ شدن پروستات,بزرگ شدن قلب,بزرگ شدن طحال,بزرگ شدن رحم,بزرگ شدن سينه,بزرگ شدن کبد,بزرگ شدن بیضه,بزرگ شدن شکم,بزرگ شدن شکم در بارداری,بزرگ شدن كير, نویسنده : zendegi94a بازدید : 127 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 16:50

سلام دیروز رفتم سونوگرافی... کوچولو را دیدم...قلب کوچولو اش را هم دیدم...عزیزم اونقدر تند تند و بی وقفه میزد که خدا میدونه....خیلی جالب بود برام...خداروشکر.. اطرافیانم همه فهمیدند...اما خانوادم خیلی متعجبند...که چرا حالا توی گیرو دار درس و کار...اما خب من عاشق بچه بودم و هستم...ان شاالله میتونم...میتونم با این کوچولو کار بیام ان شاالله...نمیدونم چرا اما با حرفای خواهرام دو دل میشم از داشتن این...وقتی میبینم اینجوری میکند خودمم میدونم راست میگند...ولی این فرزند خواست خداست...واقعا خواست خداست...پس حتما خیری درش هست...ان شاالله... نمیدونم چرا الان واقعا چرا...نمیدونم... عاشقانه های من و شوهرم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و شوهرم دنبال می کنید

برچسب : قلب کوچولو,قلب کوچولوی من,قلب کوچولو متحرک,قلب کوچولو برای وبلاگ,قلب کوچولو واسه وبلاگ,قلب کوچولوی متحرک,داستان یک قلب کوچولو,قلب كوچولو,شکلک قلب کوچولو,عکس قلب کوچولو, نویسنده : zendegi94a بازدید : 130 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 20:14

سلام...

دیروز رفتم دکتر...گفته ی دکتر با گفته ی سونو یکی بود این کوچولو هفت هفته اش است...وقتی نگاه میکنم میبینم هنوز کلی راه دارم تا برم...نگران میشم...خدا کمکم کنه...

قلبش  قابل شنیدن نبود..قرار شد دوهفته ی دیگه برم دوباره سونو...هفته دوازدهم هم غربالگری دارم...توکل به خدا...

دیگه اینکه خیلی خسته ام...همش دوست دارم بخوابم...

اقای گلم رفته بیرون قرار بود بریم اصفهان حالا برگرده بعد میریم ان شاالله...

دیگه همین دیگه...

فعلا یاعلی...

عاشقانه های من و شوهرم...
ما را در سایت عاشقانه های من و شوهرم دنبال می کنید

برچسب : بزرگ شدن پروستات,بزرگ شدن قلب,بزرگ شدن طحال,بزرگ شدن رحم,بزرگ شدن سينه,بزرگ شدن کبد,بزرگ شدن بیضه,بزرگ شدن شکم,بزرگ شدن شکم در بارداری,بزرگ شدن كير, نویسنده : zendegi94a بازدید : 122 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 0:56

سلام.. یع تصمیم گرفتم وقتی این کوچولو بزرگ شد این وبلاگ را بهش میدم اینجوری میتونه از لحظه لحظه ی بزرگ شدنش باخبر بشه...عزیزم... امرووز بعد مدت ها شاهکار کردم...خونه را تمیز کردم...دیگه واقعا خودم هم خسته شده بودم از خونه ی کثیف...اقای گلم ظرف میشست اما خب کار اقایون که تعریفی نداره...پریشب مادر شوهرم اومد خونمون...سرزده!!!شوهرم هرچی تو حال بود ریخت تو اتاق و در را بست...اما خب خونه زار میزد که کثیفی از سر و روش میباره...خداروشکر تمیز شد... غذا امروز تهچین داریم...مرغش را گذاشتم بپزه از بوش متنفرم..شوهرم هم خونه نیست که بسپارم بهش و برم اگه بود خودش میپخت غذارو...هود عاشقانه های من و شوهرم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و شوهرم دنبال می کنید

برچسب : از اوضاع سوریه چه خبر,از اوضاع مملکت چه خبر,از اوضاع عراق چه خبر,از اوضاع عربستان چه خبر,از اوضاع یمن چه خبر, نویسنده : zendegi94a بازدید : 123 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 0:08

سلام

جاتون خالی دیروز بعد از جواب ازمایش یه جشن ساده و کوچک اما قشنگی گرفتیم...به مناسبت فرد جدیدی که به خانواده ی دونفریمان اضاف شده...

خوبه ها اما نگرانم...اما توکل به خدا...

التماس دعا...

یاعلی...

عاشقانه های من و شوهرم...
ما را در سایت عاشقانه های من و شوهرم دنبال می کنید

برچسب : فرد جديد للشعر,حامد فرد جدید,عینی فرد جدید,علیرضا فرد جدید,عینی فرد جدید آپارات,عینی فرد جدید صوتی,افزودن فرد جدید به خانوار,حامد فرد جدیدترین اهنگ,حامد فرد جدیدترین,عینی فرد جدید شور, نویسنده : zendegi94a بازدید : 145 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 4:04

سلام... خوبید؟ من مدتیه از درد دل ارامش ندارم!!!کارم در بیمارستان ها و دکترها گیر بود...هنوز به مامان چیزی نگفتم...الان شکر خدا خیلی بهترم...التهاب روده بوده اینو تازه دیروز دکتر های محترم متوجه ششدند..البته دیشب...که با قرص های مخصوص بهتر شدم..خداروشکر... وسط درد کشیدن دیدن چشمای اشک آلود شوشوی عزیز دردناک و دلپذیر بود...دلپذیر چون از شدت علاقه اش اشک جاری بر چشمانش را کنترل میکرد...گاهی لازمه بیمار شیم...لذت این بیماری را با تمام دنیا هم نمیشه عوض کرد... اولش فکر کردند باردارم!!!کلی پرستار ها میومدن و تبریک میگفتن و البته از روی اشنایی که داشتیم شوخی میکردن...که عاشقانه های من و شوهرم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و شوهرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegi94a بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 3:00

سلام امروز شوهر گلم بی سحری روزه گرفت!!!! فداش شم...الان هم تازه از سر کار اومد...باید برم پیشش... التماس دعا دوساعت بع از آمدن همسرم: بله گفتم شوهرم امروز بی سحری روزه گرفت...آخه دیشب منکه خیلی خسته بودم...گفتم اقای گلم گوشیش کوکه بیدار میشیم...خوابیییییییدم..........بیدار که شدم!!!ساعت شش و نیمه...با اضطراب بیدارش کردم که ایا سحری خوردی؟؟؟گفت تو نبودی دلم نیومدم تنهایی بخورم!!!(من امسال از گرفتن بیشتر روزهای ماه مبارک منع شدم...مشکل معدوی پیدا کردم) خیلی ناراحت شدم که بی سحری روزه گرفت...منم گفتم پس امروز منم روزه ام...ایشون هم رفت یه لیوان آب آوورد با کلی  قربونت بر عاشقانه های من و شوهرم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های من و شوهرم دنبال می کنید

برچسب : ماه رمضان و کمک به نیازمندان,ماه رمضان ونکوور,ماه رمضان والپیپر,قالب ماه رمضان وبلاگ,ماه رمضان طرح زوج و فرد,وداع ماه رمضان,متن ماه رمضان برای وبلاگ,عکس ماه رمضان برای وبلاگ,وداع ماه رمضان شعر, نویسنده : zendegi94a بازدید : 153 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 3:00